خوشحال ميشم نظرت رو در وبلاگم در مورد مسئله مهمی بدونم. ممنون
سلام، تولد وبلاگت مبارك
خوب و شاد و پيروز باشي
انار جان:
این سیستم کامنت مثل اینکه کتک میخواد پس.
مرسی از لطفت :)
یه چیزی مثل حس غروب جمعهها :)
اين کامنت دونيت جون منو در مياره هميشه. اون دفعه نظر گذاشتم که تولد وبلاگت مبارک که اررور داد. حالا کاش ايندفعه تحويل بگيره! تولدت مبارک:)
باد سرد...آفتاب نيمه جون...درختهای نصفه نيمه زرد شده...خاطرات روزهای قبل...روزهای خوب ...روزهای بد...مدرسه....ول گشتن تو خيابونا...پيش دانشگاهی،پيچوندن از کتابخونه...دانشگاه،آزادی آزار دهنده...تقصير مهر نيست...کل زندگی مقصر اين روزهای بده...
من دلم مهر می خواد مدرسه . دلم برای شاگردهام تنگ شده دلم میخواد یه بار دیگ۹ برم سر کلاس هام درس بدم فقط یه بار دیگه.
ولی من الو مهر رو دوست دارم حالا که جلد کردن کتابهای دانشگاه جوات بازیه کتابهای داداش کوچیکمو با ذوق مرگی جلد میکنم
خدا کنه تا من میام هنوز این بو باشه
حالا بر عکس اينجا
تازه هوا تابستونی شده
در مورد مهر ماه هم با بلفی هم ایده هستم.
ولی من هميشه عاشق اين حس بودم. با اينکه وقتی برای اولين بار به مدرسه پا گذاشتم پنج سالم بيشتر نبود ( برای اينکه شناسنامه مو بزرگ گرفتن چون نيمه دومی بودم) اما هميشه عاشق اول مهر و شروع مدرسه و ديدن دوستا و همکلاسيام بودم. الانم دلم تنگ شد ... راست ميگی خيلی بوی مهر مياد خيلی زياد
بعد از مدتها دوری
يه نفس همه پستها اخيرت رو خوندم. درست مثل اولين باری که پا به اينجا گذاشتم.
خيلی خوشخالم که يک ساله شدی دوست جون.
پاينده باشی
فکر ميکردم فقط منم که بين اينهمه عاشقان پاييز دلم ميگيره و مهر رو دوست ندارم. نه دلم برای دوران مدرسه تنگ ميشه و نه نوستالژی بوی مهر دارم. شاید چون توی دوران خوشی محصل نبودم و نبودیم. و تلخ ترین خاطرات زندگیم هم توی پاییز اتفاق افتاده. فقط از اين تاريک شدن زود هنگام دلم ميگيره و روزهای بلند تابستون رو ميخوام.
حالا که داری ميزنی خود وبلاگت رو هم يه دستی بزن. وقتايی که آپديت ميکنی تا چندين ساعت نميشه امد توش. ارور ميده. من نميدونم بقيه با اينترنت ايران چه جوری ميخونند اما اينجا بالا نمياد. يه جورايی من بايد بزارم همه که تو ايران خوندند بعد بيام مطالب رو به صورت بيات بخونم.