آرامش، آرامش، آرامش!!!
شیدا جان، سیما جان:
راستش اصلن ترتیب خاصی نداره. من نگفتم به ترتیب هستند :)))
برای هر کسی ترتیبش فرق میکنه.
بابک خرمدین عزیز:
میشه نام ببری بگی با چه هدف دیگهای ....
شاید من به ذهنم نرسیده باشه :)
رويايی عزيز
جواب به اين سوال خيلی کار سختيه. می دونم که شايد رويايی باشه ولی ای کاش شماره چهارت اول بود...
فکر کنم اصلی ترين علت ؛ بيکار نبودن؛ هست که آدم حوصلش سر ميره.
تمام موارد بالا که با هم باشه بازم آدم سرکار ميره که زمان بگذره.
حالا که دارم فکرمیکنم بنظرم ترتيب ۳ و ۴ بايد عوض بشه!!!
جالبه !!
خيلی فکر کردم ولی ديدم بعضی ها خارج از اين چهار تا به زندگی ادامه ميدن !
در مورد پست قبلی:
شاغلين صنعت هایتک در اينور آب هم اين موضوع رو خوب درک میکنند!
غذا رو فراموش کردی ;)
شهلا جان:
به عشق سلامت و زندگی.
باز هم زیر مجموعهی عشق هستند :)
حالا تو فقط در مورد کسانی که کار میکنند و برای چی زندگی را پشت سر میگذارند پرسیدی.
به من بگو بیماران به چه امیدی باید زندگی کنند؟!
بابک جان؛
خیلیها هستند برای عشق به میهن، عشق به فرزند، عشق به تدریس و گاهی عشق به خود زندگی ... زندگی میکنند
من در مورد چهارم با تو هم عقيده نيستم رویایی جان. باور کن که شماره ی چهار چيزی جز ادامه ی نسل و زاد ولد اونم در نهايت بی فکری و نافهمی نيست.
بگو من چرا خوابم نمیبره!
کیوان جان:
البته آرامش رو هم میشه اضافه کرد
اما خیلی ها دنبال آرامش نیستند. خیلی ها برای پول بیشتر زندگی میکنند. خیلی ها برای قدرت بیشتر ....