دوست من ، سالهاست که با این مساله درگیرم. بهترین دوستان و بهترین شاگردانم طی این سالها تن به غربت و مهاجرت داده اند. و یک نکته در میانه همه ی آنها مشترک است دلتنگی برای اینجا. اما چه می شود کرد؟ زندگی در غرب خیلی سخت است و هر روز هم سخت تر می شود، اما همه حاضرند این سختی را تحمل کنند اما اینجا نمانند. چاره ای وجود دارد؟
سلام
شما ميدونين چرا وبلاگ کيوان باز نميشه؟