صالح گل:
خب به نظرت احترام می گذارم اما من اونطور فکر نمیکنم.
من ننوشتم عکس سیاسی نیست من نوشتم متن من سیاسی نیست. من به عکس بدون توجه به فرح دیبا نگاه کردم. و فقط قصدم دقت در نگاه ها بود. من در نگاه ها چیزی می بینم که شاید شماها و یا عده ای بسیاری مثل من نیاندیشید.
قرار هم نیست همه مثل هم فکر کنیم همین تفاوت هاست که زندگی را زیبا می کند.
خيلي نوشته هاتو دوست داشتم. خيلي. خيلي هاشون رو انگا رمن نوشته بودم. ممنون
خانم فرزانه تائيدی بعد از بازی در فيلم بدون دخترم هرگز به شدت خودشون و از چشم همه انداختند... من يکی ديگه به چشم هنرمند به اين خانم حزب باد نگاه نمی کنم...بعد هم گفتند به من چه که مظنون فيلم چه بوده برای من باعث افتخار بوده که با سالی فيلد هم بازی بشوم..... حال تهوع ميگيرم وقتی قيافه ايشون تو فيلم يادم ميوفته....
من فقط دو رويی و تصنع در نگاه ها می بينم
رويايی عزيز!
خيلی خوبه که همچين نگاهی به اين عکس داری. نگاه تو از دلت نشات می گيره که به نظر من بسيار پاکه و کوچکترين غشی درش وجود نداره. ولی در مورد اين عکس که شايد واقعا اينقدر ارزش بحث رو نداشته باشه: ببين عزيزم! اينکه اين عکس سياسی هست يا نه رو تو با نوشتن پ. ن تعيين نمی کنی! محتوای اون هست که می گه اين عکس در چه گروهی قرار می گيره. اين عکس مسلما يک عکس مطبوعاتيه.يک عکس خبريه. تو نمی تونی بگی اين عکس رو فرزانه تاييدی برای آلبوم خانوادگيش گرفته. وقتی بدونيم اين عکس مطبوعاتيه می تونيم بپذيزيم که هدفی داشته.هيچ عکس خبری گرفته نمی شه مگر اينکه هدفی داشته باشه.
دوست عزيزم! مسلمه که عکاس از گرفتن اين عکس هم هدف داشته. خوب يا بد.زشت يا زيبا.متملقانه يا از روی بنده نوازی . عکاس با گرفتن اين عکس حرفی برای گفتن داشته.که من هيچ کاری به حرفش ندارم.اين عکس مطبوعاتيه و خبری. و نمی تونيم بگيم سياسی نيست که از ذاتش منشا می گيره.
بيا کمی فکر کنيم! از کليشه ها بيايم بيرون. ما هممون معترضيم. ولی بيا اول الفبای زبان اعتراضو بياموزيم.
فدای تو
در نگاه ها فقط احترام ديده مي شود احترامي كه هه در نگاه فرح ديبا وجود دارد و هم در نگاه هنرمندان.
نگاه فرح ديبا از روي قدرت يا برتري نيست احترامي است كه براي شخصيت هنرمندان كشوراش قائل است.كه امروز شاهد اين نگاهها نيستيم...
نکته جالبی بود. اما من سادگی و صميميتی نديدم. شايد نگاه ها با هم فرق داره
راستش مدتهاست که خودم را درگیر نمیکنم. نگاه سیاسی هم نداشتم در حرفم. اصلن لعنت بر سیاست که شاید عقبماندهگی فرهنگیمان همه از سیاستزدهگی است... دلیل بر حرفم هم همان کتاب کودکیهایم بود، معماری و نام خاندان دیبا بود که همه آرشیتکت بودند، همان نمایشگاه نقاشی معاصر بود که همهی تابلوها شامل کار ونگوگ و پیکاسو و وازارلی و ... که فرح دیبا گرد آورده بود و خریده بود، تو بگیر با سرمایهی مردم یا دربار فرقی نمیکند چون در هر حال آنها الان گوهر قیمتیای هستند که مایهی فخر و مباهات عدهای نفهم شدهاند.
آن وقت دستکم فیلم می ساختی و مجوز میگرفتی، داستان مینوشتی و مجوز میگرفتی، نویسندههای دههی 40-50 به گواهی کارهایشان درخشانترین دورهی ادبی را داشتند حتا معترض هم بودند.
حالا ادبیات ما مرده، هنر دارد میمیرد... فرح دیبا برای این در چشم من ارزش دارد که هنر را ادبیات را میفهمید.
می دانم سياسی نيست :)) اما همه کامنت های سياسی گذاشتند من هم اومدم بازی:))...عيب داره؟:دی
فرناز عزیز:
اول: من نگفتم که فرح دیبا نقشی نداشته !
دوم: علاوه بر نقشش میتواند گاهگداری هم انسان خوبی باشد. گفتم که اینطور همه چیز را سیاه وسفید نبینیم.
سوم: این نوشته سیاسی نبود به خدا !
چهارم: من شیفتگی و تملقی در چهرههای این هنرمندان ندیدم. شاید من کورم :)
پنجم: این نوشته سیاسی نیست
ششم: این نوشته سیاسی نیست
هفتم: این نوشته .....
:))
دوباره از خیابانهای عزیز:
صحبت از حکومتهای مطلقه و یا غیرمطلقه اصلن محل بحثی نداره.
من نوشتم که این متن سیاسی نیست.
حالا شما بگو حکومت مطلقه است، خوب درسته. احتمالن از ترس متملق شدهاند اما من تملقی هم ندیدم در چهرههای اینها. خیلی راحتتر هستند از آنچه شما فکر میکنید
رويايی جان! من از پاسخ هايت حس کردم بر اين گمانی که فرح ديبا اصلا نقشی در سياسيت های ديکتاتور مابانه و اعمال رژيم گذشته نداشته است. اگر اينطور فکر می کنی خب درست فکر نمی کنی دوست جان من. بعد هم من فکر کنم در برابر قدرت و در کشور ديکتاتوری هميشه افراد حالت فرودست و متملق ژپدا می کنند که فرقی ندارد اين قدرت چه کسی باشد.
من با ناز خاتون موافقم اگه خود من الان برم پيش خامنه ای و از من عکس بگيرن من باز هم تو اون عکس چيزی جز بنده نوازی و تملق نمی بينم . اين ويژگی حکومت های مطلقه است که آدمها رو متملق بار می آره و نگاه از بالا هم که مشخصه هميشه نگاه ارباب به بنده است ...
دوباره از همان خیابانها و صالح نازنین:
من به عمد برای اینکه چنین برداشتی از جانب کسی نشود پینوشت گذاشتم که این نوشته سیاسی نیست. میخواستم عکس خانم دیبا را ببرم اما دیدم بعد عکس ناقص خواهد شد.
کیارستمی جایی گفته بود که زندگی را نه با چشم باز و نه چشم بسته، باید با چشم نیمه باز دید. حالا من نمیدونم چرا ما عادت داریم کل قبیله را به گناه پادشاه برانیم. یعنی همهی سیاسیون و درباریان جیز و اوف بودند؟ چه بسا در کنار دیکتاتوریهای پهلوی دوم او خصلتهای خوبی هم داشته ! چرا از اینطرف قضیه نگاه نمیکنید؟
با این حال من نوشته بودم که با دید سیاسی نگاه نکنید که شما کردید. قصد من چیز دیگری در نگاهها بود.
نسترن جان:
ممونم برای لینکی که فرستادی
در لینکدونی میگذارم.
من نه سلطنت طلبم و نه می خوام دفاع کنم ولی همه ی دوستانی که در پايين کامنت گذاشتند، اگر يه روز مثلا جلوی استاد دانشگاهشون يا پرزيدنت يک کشور يا يه مقام مهم مملکت قرار بگيرند، دلم می خواست اون جا بودم و عکسشون رو می گرفتم ببينم هنوز از اين حرف ها می زنند؟ در اون موقعيت زمانی خاص فرح ديبا کم کسی نبوده . ملکه ی يک مملکت بوده که رفته روی سن و از هنرمندها از نزديک می خواسته تشکر کنی يا چه می دونم! باهاشون حرف بزنه. حتا اين که عزت الله انتظامی يا نصيريان در ديدار با رهبر هم همين نگاه يا همين ژست رو داشتند، قابل سرزنش نيست. به کانتکس و محيط و موقعيت نگاه کنيد. و طفلکی ها که دست بوسی و پا بوسی نکردند که بلکه با ادب و متانت که در ذات اون هاست در حضور به قول دوستمون رهبر فرزانه، اون جا ايستادند. من چون خودم از نزديک با عزت الله انتظامی در جشنواره ای در فرانسه برخورد داشتم و ديدم چطور اين مرد شريف، متواضع و فروتن است، به خودم اجازه می دم که دست کم در مورد او بنويسم و بگم که امکان نداره چنين مردي، دست بوس و پا بوس باشه.
سپینود جان:
خب لازم نیست که بگم باهت موافقم. همیشه دیدهای ما یا سفیدند یا سیاه
بلد نیستیم که دنیا را به قول کیارستمی با چشم نیمهباز ببینیم. امکان دارد فرح دیبا همسر بک دیکتاتور باشد اما میتواند برای خودش هنردوست و مشوق هنر در کشورش نیز باشد.
با اینکه من نوشتم این نوشته سیاسی نیست دوستان بیشتر میخواستند سیاسی ببینید !
منم متاسفانه اينو عکس غرورآميزی نمی بينم. اونجايی که هنر دستخوش سياست و تبليغات شده بازنده اصلی مسلما هنر بوده.
رويایی عزيز اگر عکاسی رو هم گوشه ای از هنر های بصری بدونيم مسلما اين عکس در قسمت عکاسی تبليغاتی اونم از نوع خيلی پيش پا افتاده اش قرار می گيره.
پاينده باشی
من هم در اين نگاه ها جز بنده نوازی و تملق چيزی ديگه ای نمی بينم ...
قصه ی مضحک سنگ
سلام
پيشنهاد می کنم سری به اين سايت بزنيد:
http://www.notobs.com/farsi/atheism/
ببخشيد به مطلب اينجا مربوط نيست ولی جالب بود گفتم بخونید.
من به چیز دیگری فکر میکنم. فرح دیبا. و درک هنری بالایش و اینکه از معدود سردمداران این ملک بود که ادبیات و هنر را میفهمید و ... میدانی کتابی داشتم در بچهگی که همان پری دریایی کوچک بود با نقاشیهای فرح دیبا... خودت قضاوت کن دیگر!
نگاهها چيز تازهای ندارن. قبلن ديده بودم. البته نه اين عکس رو. چاپلوسی و دروغ و ريا از اين نگاهها میباره. انتظامی و نصيريان در ديدار با رهبر هم همين نگاه رو داشتن و نگاه تائيدی هم حالا که لاف اپوزوسيون بودن میزنه ، چيزی شبيه به اين عکسه. لعنت به همهشون. دست بوسها و پابوسها و رياکارها و هفت رنگها.
شما را لينك كردم دوست عزيز
خوشحال مي شم سري به وبلاگ من بزنيد
پس چرا من باز هم در نوع ايستادنشون و نگاهشون شيفتگی می بينم و تملق؟ و کمی حتی جمع و جور شدگی ناشی از عظمت همايونی؟...
حالا چرا گیر دادی به نگاه هاشون؟