فعالين حقوق زن!
اگه ازشون بخواي زن را برات تعريف كنند در نهايت خواهي ديد كه بسياري از زنان ايراني در دايره تنگ اين تعريف نميگنجند.
متاسفم ...
برای خودم و تو و همه که خود را نا توان احساس می کنیم و منتظریم کسی کمکمان کند ... خودمان برای خودمان چه کردیم ... !؟ که توقع کمک داریم ...!!
اولين باره ميخونمتون.عادت دارم هر جا ميرم که تازه واردم همه پست ها را ميخونم اما اينجا هنوز نرسيدم به همه و خوب ترک عادت موجب مرضه....
مطلبتون لينک شد.
من خيلي نفهميدم چي شده و چرا خودكشي كرده چون فكر نمي كنم گرفتن يك دختر با پسر اين عواقب رو داشته باشه كاش مسئله را باز مي كردي
در هر صورت خيلي متاسف شدم و سعي كردم به فعالان حقوق زنان كه چندتايي رو مي شناسم خبر بدم
اميدوارم روزهاي خوبي در انتظارش باشه
منتظر اين هستی که يکی از همين فعالان عزيز چه گلی به خاطر اين خبر به سر من يا تو و يا اين خانم بزنه؟
مگه تا حالا چه غلطی تونستن انجام بدن که از حالا به بعد و سر اين مسئله بتونن؟
بسه شعار
بسه ديگه!
خسته نشدين از اين همه شعار دادن و عمل نکردن!
اينکه بيای بنويسی رگ دو تا دستش رو زده يکی مثل من اين جا داغون ميشه و يکی اون طرف تر پای يه مانتيور ديگه!
ولی هيچ کدوم به خودمون زحمت يه تکون خوردن رو هم حتی نميديم!
به همين راحتی!
سلاله جان:
برای شغلی که به دنبالش هستیم براش مینویسم امشب
رويا خانم! از اين هوچی گری و تحريف ها دنبال چی هستيد؟ معروف شدن؟! عادت کرديد اغراق بشنويد و حالا که روايت سه نفر متفاوت از کليشه ذهنی شماست دوره افتاديد اتهام بستن؟ چون خانم سيفی را کتک نزدند يا با فحش باهاشون حرف نزدند بايد به شما جواب بدهند؟ کجا ايشون مدعی شده که زندان هتل است؟! شما عادت داريد جرم و عمل غیر قانونی اطلاعات را ول کنيد و طلبکار باشيد که چرا با فرد بی گناه بدرفتاری نکردند؟!
thank you for reminding us what kind of people and society we are dealing with, I always read you blog but this is one of those times when can not sit down & keep quiet, keep doing what you are doing
به مطلب "طعم گيلاس..." لينک دادم. اگر چه باور كردني نبود!!!
با اجازه من لينك اين صفحه رو به دوستانم تو وبلاگم دادم
چيزي ندارم بگم
خواهر گل و عزيزم
کاش ما دخترها حداقل با کسی بوديم که اگر به خاطرش گرفتنمان و زدنمان و تيغ بر صورتمان کشيدند لااقل انکارمان نکند. شايد تحمل تيغ ها آسانتر ميشد.
what does she do? what kind of job is she looking for? I might be able to help
دوست عزیز. فعالانی مثل خانم فرناز سیفی معتقدند که زندان ها هتل است. خاطرات چند ساعت زندان ایشان را که تا حالا بیست صفحه شده خوانده اید؟
اين نامحرمان غريزه را تعزير ميكنند.
زخم روح، به اين سادگي التيام نمييابد. اما ميشود به اينگونه رفتارها معترض شد. ميشود حداقل كاري انجام داد.
خانم! طاقت بيار! ميدانم چه دردي است ولي طاقت بيار و با نشكستنت آنها را بشكن.
ميشود براي دفاع، كميتههاي حقوقي تشكيل داد. در ژس اين رنگهاي سياه، خاكستريها را ببينيم.
با وكيل مشورت كنيد.
در ضمن هر چه از من ساخته باشد دريغ نميكنم.
واقعا جای تاسف داره .در کشور ما چيزی که مهم نيست جان انسانهاست...
دوست عزيز
من به چندنفری خبر دادم و گويا يه کارهايی قراره انجام بشه. احتمالا شما دقيق تر از من در جريان خواهيد گرفت. گويا تا حالا هم خيلی ها خوب خبر نداشتن چون هر روز که همه وبلاگها رو نمی بينن. به هر حال اميدوارم بشه براش کاری کرد.
سلام
من اصلاذمتوجه نميشم که چرا خودکشی کرده .
اصلا چرا اين بلا سرش اومده . اصلا در چه حالتی اونا رو گرفتن . کی گرفته .
مگه ميشه ادم برای اينکه با ژسر گرفتنش خودکشی کنه . به هرحال قبح ژسربازی مدتهاست که ريخته شده و اين موضوع تو بسياری از خونواده ها جا افتاده .
کی بهش امژول تزريق کرده و چرا .
مگه زندانی سياسی بوده که باهاش چنين رفتاری شده .
اصلا کسانی که گرفتنش کاره ای بودن يا نه .
به هرحال اگه بخوايم اينجور بشينيم و با اين انديشه که شکايت به کی و چی ببريم که سنگ روسنگ بند نميشه .
نميدونم
دودوتای اين ماجرا چهارتا نيست و موضوع به نظر من چيزی فراتر از اين حرفاست .
شما هم که زحمت ميکشی و مينويسی حداقل اول تا اخر ماجرا رو منعکس کن که يه ذره مطلب روشنتر بشه
متاسفم
ببین من اسم خودم رو فعال حقوق زنان نمی تونم بذارم. اما به هر حال یه تکون هایی به خودم دارم می دم! اون مطلب وحشتناک رو که خوندم حالم بد شد به شدت و قلبمم اومد تو دهنم ولی حقیقتا به ذهنم نرسید که چه کاری می شه برای این دختر کرد؟ اصلا خودش چی کار می تونه بکنه؟ مراجعه مستمر به روانپزشک برای این که این خودکشیه تکرار نشه و اگر خواد شکایت. کاری که از دست گروههای فعال زنان بربیاد نهایتا پشتیبانی و حمایت ازش هست برای این که شکایت کنه. یعنی من این طوری فکر می کنم. من لینک این پست رو برای کسانی که می شناسم می فرستم، شاید تا حالا خودشون ندیده باشند. شاید اون ها چیز دیگه ای به فکرشون برسه.
بعضی وقتها از شدت استعصال هیچی نمیتونی بگی. الان من همون حالم.
وحشتناکه! کاری از دست ما در حد بضاعت بر می آيد بگيد...زخم تيغ رو وقتی رو صورت خودم حس می کنم تنم بدجور می لرزه....از قول ما هم عجالتا همان اميد را تقديمش کنيد...
تنها کاری که ازم بر اومد اين بود که براش بنويسم ...
faghat doa mikonam ke behtar beshe!
royayi jan!kodoom faal?kodoom kashk!man ke az hameye ina naomid shodam!injoor mavaghast ke az khodam miporsam: man delam baraye IN iran tang shode?
بگو الان چکار می تونیم بکنیم؟ اگه دیدنش کمک میکنه یا حرف زدن یا هر خاک دیگه ای که میشه به سرمون بریزیم. خودت بگو .
از دو مطلب اخيرت، هنوز شوکه هستم.
در کدام قرن و در کدام کشور زندگي مي کنيم؟؟؟ تحت سلطه کدام افکار وحشيانه هستيم؟؟؟ اينها مرا به ياد زامبي ها مي اندازند... اگر رويشان مي شد، حتماً با گوشت و خون مردم سفره رنگيني پهن مي کردند و به عيش و عشرت مي پرداختند؛گرچه کمتر از اين هم نمي کنند!!
راستش وقتی در دو در دو قسمتی از مطلبت را خواندم پيش خودم گفتم اين هم از همان اراجيفی است که هر روزه می بينيم و... اما وقتی مطلب قبلی را ديدم و آن عکس نا خوداگاه به ياد دوستی افتادم که در ۱۱ سالگی در مقابل چشمان پرد و برای گرفتن اعتراف مورد تجاوز قرار گرفته بود
واقعن متاسفم
تاسف
ديشب اين دخترو در وبلاگ تو و تنديس ديدم. تا صبح بهش فکر میکردم. چطور میشه اينا رو نجات داد؟ امروز با دوستی راجع بهش حرف میزديم. میگفتم او حالا بايد در يه خونهی امن و آروم باشه تحت نظر روانپزشک و... وگرنه بالاخره خودکشی میکنه. که امشب اومدم ديدم همونطور شده:(
وقتی شرايط تغيير نکنه و روز به روز بدتر بشه ...
چی بگم....:~(
فعالان!!! گيو می اِی بريک!!
يه سئوال: چرا شکايت نمی کنه؟
شاید بهتر بود ای میلی برای یکی از این فعالان می زدی و مسئله را با جزییات تعریف میکردی و می پرسیدی اگر کمکی از دستشان بر میاید. متاسفانه تعداد چنین قربانیانی کم نیست و هر روز داستانهای مشابه زیادی را از هر گوشه میشنوی.
من پاک پاکم ........پاک تر از هرچه خوبیست!
چیزی که سالم نیست چشمان توست!