سلام . چقدر نوشته ات روان و ساده و صمیمی بود خیلی به دلم نشست . واقعا هم همینطوره توی این تنهائی ی بزرگی که هممونو احاطه کرده شاید اگر کلمات نبودن که نوشته و خوانده بشن زندگی خیلی غیر قابل تحملتر از اینی که هست میشد...
از خوندن این دست نوشته هات بسیار لذت می برم زیبا و روان و سیر شده از احساس احساس این نوسته ها بدجوری به دل می شینه
کلمه ها قدرت زيادی دارن...
1. امرتان اجرا شد در خصوص آپلود
2. می دونی ...یکجورایی با استعاره های مربوط به کاغذ سفید و سطور و رژه کلمات مشکل دارم.
3. از حس رهای دو پاراگراف اولت لذت بردم
کنار پنجره اگه وايسی و به بالا نگاه کني٬ بعد از چند لحظه حس می کنی اين برفا نيستن که ميان پايين٬ تويی که داری ميای بالا...
رويايی جان چقدر قشنگ توصيف کردی و چه حس قشنگی منتقل کردی. پاشم برم يه چايی گرم تو ماگ خوشگل سبز رنگم بريزم و بشينم کنار پنجره درسام رو بخونم .
به به !
Can you be any cheesier? your blog is pure chesse these days
salam aalie. man shoma ru link kardam