سلام
خوندمش. در هر جمله اش چندين نمونه تو ذهنم رديف شد. توضيحی در وبلاگم نوشتم. خوشحال می شم بخونيد و نظرتون رو برام بنويسيد.
دلم گرفت ...
سلام
تاثر برانگیز و تلخ...
من بنا به دلایلی که میدونی احمالاً دیگه وبلاگم رو پینگ نمی کنم ولی الان آپ کردم ....
يکی دو تا نيستند اين درد های جانکاه ما انگار ! کاش ميشد هنوز اميد داشت و زندگی کرد.
فقط آرزو می کنيم از ته دل که حداقل همين يکی کارش درست بشه ولی مگه فقط همينه ؟ سرزمين رويايی عزيز اين برف را سر باز ايستادن نيست انگار.
کاش کاری از دستم بر می اومد. :(
چه تلخ...
و زنانی که در زندان دست ساز شوهرشان هستند.
تو بايد خيلی دوست داشتنی باشی که ديگران انقدر راحت باهات درددل ميکنند.
باش تا نفرين دوزخ از اينان چه سازد..
:(
...
اما من در شب تاريک کسی را نکشته ام...
دل منم برا کاشفان فروتن ..تنگ شده امشب حتما باز گوشش ميکنم
:)
من هم فکر کنم طلاق گرفتن بهترین راهحله. ولی چه جوری میشه امید رو به کسی که روزی هزار بار شکسته تزریق کرد؟
سینا جان:
نه، هیچ ان جی اویی وجود نداره که زنان اینچنینی را پناه بده.
سوختن و ساختن زندگی خاموش اینها است
دوست دارم منم با آرزویی که تو برایش داری دلم را خوش کنم .
شاید روزی آفتاب از سویی دیگر بتابد
شاید
چقدر تلخ ... چقدر تلخه که در جمهوری اسلامی زنی با کمترین امکانات باشی ...چقدر تلخه که در کشور آپارتايد جنسی اسلامی زنی باشی بی پناه ..تلخ ..تلخ و ..و ..مثل بوی خون ماسيده ته گلو بم :-(
سلام دوست عزيز
نميشه اين خانوم طلاق بگيره بعد بره يک شهر ديگه زندگي کنه. يا اينکه نميتونه بره شکايت کنه از رفتار شوهرش تا ديگه بهش مرخصي ندن ؟ آيا در ايران ان جي او هائي وجود داره که بتونه به اين افراد کمک کنه ؟
بنا به شغل مامانم خیلی مورد مشابه مثل اینو دیدم خیلی زیاد و بیشتر آدم از این متاثر میشه که هیچ کاری از دستش بر نمیاد . خیلی سخته بخوای به کسی که شکسته و خرد شده فردای روشن و زندگی دوباره رو نوید بدی . باورش برای خودت سخته چه برسه به او که . . . !!؟ دردناکترین چیزی که دیدم و هرگز از یادم نمیره مردی بود که زنشو مجبور به خودفروشی میکرد !! تصورش هم برای من که اون موقع یه دختر نوجوون بودم وحشتناک بود و غیر قابل باور اما واقعیت داشت یه حقیقت تلخ و آزار دهنده و مشمئز کننده