نمي خواستم اصلا نمي خواستم ... اما حالا مي خوام برم ... دارم فرار مي کنم مهم نيست اگه بگی بدبينم يا نيمه خالی رو ميبينم .. . هيچی تغيير نمی کنه مطمئنم .... بدتر هم ميشه
می خوام برم

سرزمین رویایی:

نسرین گل:
آره حرف‌های تو بود. حرف های من یا خیلی کسان دیگه. چه فرق می‌کنه.
سعی می‌کنم دنيا را اونطور که می‌بينم از ديد يک پسر متولد سال‌های اول بعد از انقلاب اينجا بنويسم. برای همين اينها دردهای خيلی‌هاست.

به همین دلایلی که نوشتی
من از باز گشتم در این غربت کده خیلی خوشحالم...
درسته اینجا از مام میهن دورم ولی آزادی یی دارم که تمام درد غربت را از بین میبره،
کسی نیست که از همه چیزمون ایراد بگیره...

بلفی:

چقدر آرزوهایمان شبیه به همند و چقدر ساده اند و کودکانه. بی هیچ ادعایی. بی هیچ اعتراضی. آسمان ما با همه جای دیگر فرق دارد

ساده ترين آرزو های دنيا مال ماست. ميبينی؟!

چه روياهای قشنگی!

سکوت يعنی من هم اين احساس ها را کشيده ام با همه وجودم...

من ولی می خواهم بروم
از جايی که پايه ی تمام ارزوها و برنامه هايمان را رويش سوار کرده بوديم
جايی که مردمش گرچه غمگين و افسرده ولی دوست داشتنی ترند
من می خواهم بروم . .

آرزوهايت زیبا است و بعيد
نزديک به آرزوهای ي ما
ولی من تحقير و تهديدی را که به خاطر جبر جنسيتی است هر روز بر دوش می کشم
هر روز
و هرروز سرم را پايين می اندازم تا نبينم لباس شخصی هايی را که قد لباسم را وجب می کنند

نسرين:

اين پست مال من نبود؟ يعني اين حرفها رو من نزده بودم؟
سرزمين رويايي عزيز شوكه شدم وقتي اين پستت رو خوندم چقدر حرف دل منه اينها:(

سان:

واقعا...ارزوی محال!

چه آرزوی محاليست زيستن با تو!!

یعنی اینها که گفتی به عمر ما قد میده؟
من که خسته شدم بس که مقایسه کردم و هیچ چیز عوض نشد و بدتر شد.

And I hope that you'd see the day when all your wishes come true, which are my wishes too for people of that land

این هم آرزو آن هم درکشوری که زیستن و زنده ماندن خود یک آرزوست... آیا به واقعیت می پیوندند؟




Blog Design Studios