وای گفتی ها. عجب بوی خوبی بود و چه روزهای ساده و بی غمی بودند. بزرگترين دغدغه درس خواندن بود و البته خاطرخواهی.

وای چقدر راست میگی. خوب مینویسی. امتحانات ثلث سوم همراه با گوجه سبز و گلپر. چه خوب و عالی. به من هم سر بزن. خیلی خوشحال میشم.

وای ياد تابستونای قديم بخير!

babune:

salam ... vaghti toye irani chand vaghte too keshvari hasti ke kooler aslan mafhoomi nadare, oonvaght ye neveshte rajebe bad az zohre bachegiha, barat mishe behtarin chizi ke mishe khoond va pooshal barat asheghanetarin kalameye rooze shanbe mishe...

:) چقدر آدمها حس های مشترک دارند. تجربه های مثل هم. فقط معلوم نیست ایهنمه تفاوت از کجا میاد

چه جالب ! ما هم تازه پوشالهای کولر ها رو عوض کرديم و همين داستانها رو داريم تجربه می کنيم :)

مهیار:

من هم دقیقا همین حس ها رو داشتم . یعنی حتی جزئیات چیزایی که گفتی رو حس می کردم . اون امتحانات ثلث سوم که عذاب اور بود ولی یه حس سرخوشی عجیبم داشت تو خودش ، به خاطر اون سه ماه تعطیلی . راستی الانم دانشگاه تابستونا تعطیله . چرا دیگه اون حسو نداره ؟

من هم عاشق این بوی‌ام! بوی پوشال‌های خاک‌خورده.

دلم تنگ شد!

منم با شما به خاطره ها سفر کردم يادش بخير روزهای نفهميدن




Blog Design Studios