پس منم اعتراف ميکنم که سال پيش وقتی برای اولين بار اين سايت را ديدم . گفتم اين دختره چه خوب مينويسه . الان فرصت نيست که از تو ارشيو اولين پستی را که خوندم پيدا کنم . ولی خيلی خوشم اومده بود . بعد وقتی فهميدم که .... باز هم برام جالب بود پسری که اينهمه از دنيای زنانه ميدوه . مطمئنم مادر مهربانی داری که تو را با دنيای زنان به خوبی اشنا کرده . اينجوری نه به خودت سخت ميگذره نه دختری که در کنارت باشه .در هر حال روحيه لطيف و شخصيت مصمم از تو ادمی ساخته که کم پيدا ميشه .
مدتها بود که ادرس وبلاگت در ادرس بوک کامپيوترم خاک می خورد اما امشب که برگشتم کلی احساس خوب دارم
در مورد نوشته ها نگفتم ،گرافیک صفحه تون به قدری لطیف هست که ذهن من،در پس نوشته ها یک دختر رو جستجو می کرد.یک سرزمین رؤیایی ِ واقعی !
عجب پارادوکسی :)
خیلی با احساس مینویسی!
جیگرتو برم من با تمام احساس پاکت
پسر جان خیلی زیبا می نگاری ;)
وقتی که خیلی دور می شویم از این حدود...
با خود بگو...
یک نفر آنجاست
او که به شامگاه و در بامداد
ترا می نامد...!
مثل هميشه زيبا بود ...
پگاه جان:
يعنی پسرها نمیتوانند اينطوری بنويسند؟
چه سوغاتی خوبی!
سرزمین رؤیایی رو،البته سرزمین رؤیایی شما رو :) ،در پیوندهای خواب زمستانی شناختم...و وقتی صفحه باز شد،مطمئن بودم نویسنده،یک دختره.
آرایش صفحه تون هم، رؤیایی و بسیار لطیف و دوست داشتنی هست.
قربونت برم پسرخاله!
انگار عاشقی در همه نمود مشابهی داره
:)
چه قشنگ
shaiad ham in adam bozorgha fekre in ra karde and ke in kasi ke mikhahad yek baghal abr soghati bebarad shaiad delash havase yek piade ravi ruye abrha ra ham bekonad!
اين کامنت برا معرفی «قاف» ارسال می شود.