چه خاطرات مشابهی :)
همينه که آدمها رو هم ميهن ميکنه.
چه جالب
نیچه میگه : چقدرسخت است بی باکی و شجاعت ، بی اعتمادی و تنفر و قطع ناگهانی از گذشته اما فقط از چنین بذری است که حقیقت به دنیا می آید
salam,,ghalame zibaee darid va az ziba tar andishe va sathe agahitune...
آخ كه اينجور نوشته ها چقدر منو دلگير مي كنند. كاش آن روزها مي ماندند. كاش بر مي گشتند. كاش راهي براي غلبه بر گذر بي رحمانه زمان وجود داشت.
سلام دوست عزیزم
خوبی
خیلی قشنگ می نویسی
تمام پستاتو خوندم
از پست قیمت خوشم اومد
اسمانی باشید[گل]
دیگه خیلی از این چیزا نمیشه. منم کلی از این دیگه ها دارم. ولی هنوز یه چیزی میشه و اون اینه که پاييز باشه و تو دوباره تو پاييز عاشق شی. تو خيابون وليعصر راه بری و دلت هری بريزه. با خودت لبخند بزنی و خسابون وليعصر تو پاييز بوی چشمهاشو بده.
خيلی خوب می نويسی. بهت لينک دادم. بازم می يام. به منم سر بزن
مدت ها بود که دلم می خواست بعد از خوندن نوشته هات یه چیزی برات بنویسم، اما نه از جنس کامنت.
حالا فقط دلم یه چیزی می خواد که اصلا جنسش معلوم نیست
بوی متغیر این نوشته ها دور از خود نمایی های مرسوم این فضای مجازی است
یه بوس کوچولو برای تو همه حرفامه
نمی دونم از کجا به اینجا رسیدم. امروز روز دلگیری بود و خواندن این نوشته چسبید.
Basi ziba bood, raftam be haal-o havaye ghadim, makhsoosan oon tikeye portoghal poost kardan-e pedar jeloye TV va soorate saaf va baraaghe madar. Khosha be halat ke ghalam-e be in khoobi dari. keep up the good work
شیرین بود مرسی
ياد ترانه؛ بوسه باد؛ سياوش قميشی افتادم
سهم من از بوسه باد
چی بگم
ای دادو بيداد!