جاويد جان:
من گفتم تحريم امثال شما باعث شد احمدینژاد روی کار بياد.
با اين کامنتها اختلاف نظر من و تو از بين نمیره. بهتره وقت هم را نگيريم :دی
اميدوارم تو هم حقايق را بدون سانسور ببينی.
موفق باشی
دوست ا عزیز
احمدی نزاد رو چپی ها ی هیچ حای دنیا به میدان نیاوردند ! احمدی نژاد همدست و همپای خاتمی و خامنه ای و ادامه دهنده راه خمینی است ! لطقن در روز جمعه نگاهی به صف نماز جمعه بینداز ! بفول تو ما چپی ها هر کاری که کرد یم و نکردیم لااقل به دست خودمان برای ادمکشان تیلیغ نکردیم .. به اونها رای ندادیم ! صف دوستان و دشمنان مردم را مخدوش نکردیم ! همین برای من افتخار بزرگی است !
به امید روزی که حقایق رواونطور که هست و بدون سانسور ببینی :-)
موفق باشی
جاويد جان:
اتفاقن بیتعصب بودن همون چيزی هست که من چند بار اينجا نوشتم. من به حفظ بعضی سنتهای قديمی کشورم و تاريخ سرزمينم اعتقاد دارم. جهانی شدن را در لباس يکرنگ و يکی شدن با اروپا و امريکا نمیدونم. ايران مرکز ثقل جهان نيست من نگفتم که هست. ايران را دوست دارم اما نمیپرستمش.
وطن دوستی با وطن پرستی فرق دارد. ويديوی بالا نشان وطن دوستی است نه وطن پرستی.
شما چپیها فکر نکنم برای دنيا راه حلی داشته باشيد. نسخهی چپ بودن همه جا پيچيده شده است. مگر کاسترو و چاوز هنوز آرزوهای دست نيافتنی شماها را دنبال کنند.
اما ما داخل ايران زندگی میکنيم. برايمان سخت است که کسی رييس جمهور باشد که آزارمان بدهد. و چون خودآزاری نداريم سعی میکنيم پلهپله بالا برويم. تا کمکم بساط ديکتاتوری برچيده شود. يک شبه دموکراسی را برايمان کادو نمیآورند. شما هم بهتر است فکر کنيد که در طول اين سالها چه نتيجهای خاصی جز روی کار امدن احمدینژاد از تحريمهايتان گرفتهايد.
موفق باشی :)
صلاح طلب (شعر مستزاد)
آن شیخ که خوش ظاهر و لبخند به لب بود ....... اصلاحطلب بود
وانکس که فریبـــــــا و ریاکار و جلب بود ....... اصلاحطلب بود
آنکس که به دانشکدهها وعدهی خوش داد؛ ....... دستور بکش داد!
وانکس که سر وعدهاش از بیخ عرب بود ....... اصلاحطلب بود
آن شخص که مرثیهی جلاد اوین خواند ......... این بود، همین خواند!
وان شخص که از هر دو فروهر به غضب بود ....... اصلاحطلب بود
میگفت که تعقیب کند هرچه که جانیست ......... گفتند تبانیست!
مالیده شدن را خودش البته سبب بود ....... اصلاحطلب بود
میگفت سر شب ز تسامح، ز تساهل ......... وز صبر و تحمل
فرمانده زندان اوین، آخرشب بود! ....... اصلاحطلب بود
دیدم که عبای تن او تور سفید است! ....... این مکر جدید است
انگار که دعوت به شب عیش و طرب بود! ....... اصلاحطلب بود
معقول از آن پیش که آید سر قدرت .......... میداشت مروت
گویند که اهل نظر و اهل ادب بود ....... اصلاحطلب بود
خوش میپلکد باز درین گوشه و آن سو ........ احسنت به این رو
البته از آخوند سماجت نه عجب بود ....... اصلاحطلب بود
حقا که فرآوردهی او مرد مشنگیست ...... (تشبیه قشنگی ست:)
او نخل و در این رابطه، محمود، رطب بود ....... اصلاحطلب بود
…………………
هادی تو چرا اینهمه سنگین شده کارت ……. طنزست قرارت!
این شعر تو از طنز تو بدجور عقب بود ....... اصلاحطلب بود!
اینهم شعری از هادی خرسندی برای اصلاخ طلب ها
سلام
خيلی مطالب این سايت به دلم نشست
شاد باشيد
نجمه
ببین دوست من
بیا کمتر خودت رو گول بزن ! همه به خوبی میدونیم که دوران 8 ساله خاتمی سوپاپ اطمینانی بود تا جمهوری اسلامی سقوط نکنه و خاتمی به بهترین شکل و با فریب و ریا و لبخند اینکار رو انجام داد ... حکومت خمینی ادامه رزیم شاه بود و این اخوندهای جور واجور هم همگی جزیی از همین سیستم فکری و سرکوب هستند !
من اتقاقا فرق بسیار زیادی بین جوانهای غربی و شرقی ( مخصوصا ایرونی ) می بینم ! جوان غربی مسولیت کارهایی که کرده رو قبول میکنه و برای خودش زندگی میکنه به علت اینکه بعد از جنگ جهانی 2 تا حالا در اروپا جنگی نداشتند اونها اکثرا به مسائل سیاسی کاری ندارند و دنبال زندگی شخصی خودشون هستند ..... جوان ایرانی با هزاران ادعا و تحصیلات دانشگاهی و 4 تا جمله از این و اون نقل قول کردن در همه کاری شرکت میکنه بدون اینکه سواد اون رو داشته باشه ....تضادهای جوانان ایرونی بیشماره ....از اعتیاد ، دروغ ، فحشا ، لباس مد روز پوشیدن ، عمل زبیائی ، ماه محرم عزاداری کردن ، روزه گرفتن ، مشروب افراطی نوشیدن ، موزیک غربی گوش دادن ، رابطه جنسی قبل از ازدواج و دنبال دختر باکره گشتن برای عروسی و و و وو و ووو.... به کورش و سنت های ایران پز دادن و پای سفره هفت سین ایرونی عکس علی و حسین و کتاب قران گداشتن ..... همین جوانها یا این مشحصات 1 باره میران رای بدهند ! متاسقانه تاریخ معاثر کشور خودشون رو هم بلد نیستند ولی فکر میکنند که حتما باید رای داد حتی اگه ندونن به کی و چرا و .....چون دنبال مهر توی شناسنامه هاشون هستند ! و یا اینکه فکر میکنند بزرگ شدن و حق رای دارند ! داستان طولانی است و تو هم چون هنوز در ایران هستی فکر میکنی کسانی که در خارج هستند همه کور و کرند و فقط شما ها در زیر تیغ 28 ساله دیکتاتورها همه چیز رو خوب میفهمید ! نگاهی به وئدیوی پست بالا کلی از افکارت رو نشون میده ! دوست من جهان هرگز در چند وجب خاک خلاصه نمیشه ! ایران مرکز ثفل جهان نیست ! و ..و...و...
موفق باشی و بی تعصب !
سلام
فکر کنم خيلی گازشو گرفتی
مطمئن باش اگه اينجا گرونيه و ملت و دولتش هزار تا دوز و کلک به هم ميزنن تا زنده بمونن٬ جاهای ديگه حتی جواب سلامت رو هم نميدن. اگه وسط خيابون جونت هم دربياد کسی بهت نميگه خرت به چن منه پسر !
من از دولت حمایت نمیکنم.ولی باز از خیلی جاها بهتره.
يه کم بيشتر فکر کن در مورد ايران
مثل همیشه تاثیر گذار ، تلخ و حقیقی
می بینم جمهوری اسلامی چه بابایی که ازتون در نیاورده. نمی تونید به کشور شیطان بزرگ سفر نید اشک تون در می یاد؟ شما فکر می کنید چند درصد از اون مملکت به شما تعلق داره؟ چند درصد از مردم این دغدغه هایی که نوشتی رو دارند؟ وقتی که مملکت به کسایی که براش جنگیدند هم تعلق نداره شما اصلا مطرح نیستید. شما بهتره برید همون فیلم مرجانه ستراپی رو نگاه کنید و همدلی کنید. جمهوری اسلامی هم که می بینید مرامی داره جلو می ره و کاریش نمی شه کرد.
سرزمين رويايی عزيز
با اجازه اين متن رو به نام خودت در بلاگم ذکر کردم.
هستند کسانی که ميخونند نوشته هات رو، بدون اينکه تو بشناسيشون...مثل من.
خوش حال ميشم بيشتر با هم آشنا بشيم.
همونقدر که ميتونه رفتن رسيدن باشه ميتونه نباشه همونقدر که فرار به غربت ميتونه مسرت بخش باشه ميتونه نباشه هرچقدر از ويرانه به اباد رفتن خوبه ميتونه بد باشه و در نهايت ، ...
دوست ندارم از نهايتش بگم و پس مختصر ميکنم اميدوارم رفتن خواهرتون بهترين مسير برای تحقق اهدافشون باشه
س ا ج د
داشتم کامنت ها رو می خوندم بحث جالبی بود
نظرات لیلا منطقی تر به نظرم اومد
فکر می کنم منتسب کردن کلیتی مثل یک کشور یا نظام حاکم بر اون صرفا به یک نفر اون هم در این سالها که سیستم چرخاننده است نه شخص کمی دور از ذهن باشه
سلام اولين بار که وبلاگتو می خونم ولی چه جال که بارها وقتی از همون شاگردی هايی که ميگی به رياست می ارزه خسته بودم همه اين نفرين ها رو با خودم مرور کردم
بارها و بارها
چه جالب رويای جان که من هم دو سه روز پيش داشتم به همين چيزهای فکر ميکردم. دوستانم رو بياد مياوردم که دونه دونه رفتند. نميدونم اين رفتن ها تا کی ادامه داره. همون مثالی که تو وبلاگم هم نوشتم . تموم ارتباط های ما شده يک مشت آب که تو دستمون نگه داشتيم. يه روز به خودمون مياييم ميبينيم که همشون قطره قطره رفتند و فقط دستمون پر از خاطره شده.
تازه خوش بحال اونايی که می تونن برن بعضييا اينجا گير شدن ديگه کار از اون گذشته که به فکر باشيم....
پسر جون،تو رو به خدا منو نخندون!!! اون که از جيب عمش رای نيوورده!تا وقتی که اين جوانانی که ميگی(که شک ندارم چيزی از فرنگی ها کم ندارن)اين قدر ساده به حرفهای کسی که يه ذره محض رضای خدا تو چشاش رنگ صداقت نيست رای ميدن،نتيجه همين ميشه!!
salam va jaye khaherat khali nabashe, ke midoonam hatman hast
در هر خانهای صحبت از گرینکارد و ویزا و بلیط هواپیما و فرار است.....!
واقعا..؟
نمی دونم چرا ولی به همه وچود نوشته ات رو لمس کردم
جاويد جان:
من و تو مشکلمون با هم سر رای دادن هست. هميشه هم بحثمون سر اين ماجرا بوده.
خب برای احمدیتژاد ديدی تحريم کردند و چه کسی انتخاب شد. مگه خودآزاری داريم. اخه نمیشه که شما خارج از ايران نشستی میگی لنگش کن. تو رو تو خيابون برای لباست بازخواست نمیکنند. تو توی يک محيط ديگه هستي. ما بايد فشار يک حکومت تحريمی را تحمل کنيم. یادت باشه اختلاف رای احمدینژاد با نفر بعد سيصد هزار رای بود. با همهی تقلبها اگر تحريمیها تحريم نمیکردند وضع زندگی ما الان به اين نکبتی نبود. نمیگم بهشت میشد اما بهتر بود. و ما هر چهار سال میتونستيم بهتر و بهتر به سوی اعتدال پيش بريم. فعلن که با اين آقا يک بيست سالی عقب گرد کرديم. البته این نظر منه. به نظر تو هم احترام میگذارم.
مايا جان:
مخالفم. آدمها زمانی قدر لياقتشون از دنيا سهم میبرند که شرابط محيط حداقلها را برايشان مهيا کند. من فکر نمیکنم لياقت جوانان خوب ايران امثال احمدینژاد باشد. جوانان ايرانی چيزی از فرنگیها کم ندارند که لياقتشان اينهمه اضطراب و تشويش باشد.
بسیار زیبا بود.
اين وبلاگ محلي ست براي ابراز نظر مخالفين خدمت سربازي كه اجباري و طولاني بودن آن محل انتقاد شان مي باشد. آيا شما با وجود اين قانون موافقيد؟ اگر بله چرا و اگر مخالفيد چه راه حلي پيشنهاد مي كنيد؟
زيبا بود و دردناک! ... و چقدر مشترک!
سلام. خودزني يکي از حرفهام را به اطلاع کليه دوستان ميرسانم
اين روزها من و دوستم هر لحظه نفرينش می کنيم. بخاطر تمام سختی هايی که بخاطرش می کشيم. به زمين گرم يا سرد يا هر چيزی که هست بخورد. نابود بشود برای هميشه ....
من شنيدم ميگن :به زمين گرم بشيني نه سرد
هرچی ميگی درسته .
ديدمت يک جريان برات تريف ميکنم .....
هر چی سرمون مياد تقصير خودمون
رویایی جان ممنون از توجهت به کامنت ها و پاسخگویی . راستش بنا ندارم و اصولا صحیح هم نمیدونم که درباره ی پستی احساسی و شخصی وارد حریم افکار و نظریات بلاگر بشم . فقط در پاسخت می خوام بگم : در مورد : " سياستهای حکومت است که شوق ماندن را در مردم آن سرزمين زنده نگاه میدارد. " همونطور که قبل هم اشاره کردم باهات موافقم اما بنظرم منطقی نیست در همه موارد این موضوع تعمیم داده بشه . جامعه ما جامعه پیچیده ای هستش و باورکن اگه حتی دموکراسی رو دودستی هم به مردم این سرزمین تقدیم کنند تا تغییرات و بهتر بگم تحولات اساسی در بعضی زمینه ها در من و تو و ما و ایشان رخ ندهد باز اش همین اش خواهد بود و کاسه همین کاسه ! حکومت هم برایند و حاصل جمع افکار و انتخاب مردم همین جامعه است . قبول دارم که حکومت فرهیخته ابزاری مهیا می کند که باعث ایجاد سرزندگی و پیشرفت ملت می شود اما این جاده دو طرفه است و حالت ایده ال همراهی دو طرف داستان اما اصولا حکومت های موجود در هیچ جامعه ای خارج از خواست و توان و ظرفیت باطنی معدل ان جامعه نیستند . باز هم ممنون از توجهت . شاد باشی .
( الان که در تیتر این کامنت ناچار شدم از اسم وبلاگت برای خطاب قرار دادنت استفاده کنم بنظرم رسید در زمره معدود وبلاگ هایی هستی که می خونم اما هیچوقت هیچ کجای این وبلاگ هیچ نامی از اسم غیرمجازی و واقعی بلاگر ندیده ام !! با نهایت احترام برای انتخابت اما گمان نمی کنم این درجه از محافظه کاری دیگه ربطی به سیاست های حکومتی داشته باشه با توجه به این که نوشته هات عموما جنبه سیاسی و سربرباد ده (!) هم نداره ) .
دوست عزیز می دونم که قبلا هم انیو کفتم ولی خلایق هر چه لایق ! وقتی فشر مثلا روشنقکر ایران 8 سال دونبال خاتمی میدونند و بهش رای می دهند و براش هورا میکشند یادشون نیست که جناب خاتمی هم از اعصای بالای همین مثلا حمهوری اسلامی است !!!! پس یا اینقدر بهشون رای ندهید و یا کمتر ناله کنید و نفرین کنید و فحش بدهید ! شدیدا با نطر مایا موافقم " آدمها قدر لياقتشون از اين دنيا سهم ميبرن. "
جاشون سبز و روزهای بهتری برات ارزومندم
يه چيزی ميگم اما اگه مخالف بودی که از نوشتت ميدونم هستی، خشن ابراز نکن که اصلا دوست ندارم. من باورم اينه که
آدمها قدر لياقتشون از اين دنيا سهم ميبرن. ميدونم تنده اما قبل از جواب دادن بهش خووووووووووووب فکر کن. در ضمن جاشون خالی نباشه.
اميد چه رنگی و قیمتش چند است چند
کيارش جان ليلا جان:
من جزو گروهی هستم که سخت معتقدم سياستهای حکومت است که شوق ماندن را در مردم آن سرزمين زنده نگاه میدارد. وقتی اينها عرضهی حاکمان دبی را هم ندارند چه انتظاری؟
مردم به دنبال رفاه و آرامش هستند. با کسی تعارف ندارند. به آن جايی میروند که پيدايش کنند. اگر گاز شمال کشور در اين روزهای سرد قطع شد اگر تورم داريم اگر هيچ چيز سر جايش نيست به گمانم گناه حکومت است نه مردم. که اگر با قافلهی دنيا حرکت میکردند اين روزها از بحرين و امارات و قطر و ترکيه عقب نمانده بوديم.
به قول انار جای عزیزانت سبز ... اما راستش تا حدی با کیارش موافقم . خیلی چیزا هست که به فرهنگمون بستگی داره نمیشه همه کاسه کوزه ها رو بر سر جمهوری فخیمه (!) شکست البته در مورد داستان مهاجرت کمابیش درست میگی . اما دوست نادیده تعداد زیادی از ادم های این سرزمین اصلا در این وادی ها سیر نمی کنند . ندیدی استقبال پر شور جماعت یزدی از رهبر رو ؟!!! یا ادمایی که هنوز یک هفته به محرم مانده دارن واسه برپایی علم و کتل خودشونو هلاک می کنند ؟! یاد گرفتم به اعتقادات دیگران هر چند صددرصد مغایر با دیدگاه خودم باشه احترام بذارم اما رویایی جان باور کن درصد ادم هایی که مثل من و تو فکر می کنند در قیاس با اکثریت رقم ناچیزیه . البته درکت می کنم من هم عزیزترین هام ازم دور هستن و میدونم هر زمان حتی برای دیدار کوتاه مدت بخوام برم اون طرف باید برای گرفتن زهرماری به نام ویزا خودم رو به هفتادودوملت اثبات کنم ! اما علیرغم همه این ها به دلایل شخصی اینجا رو واسه زندگی انتخاب کردم و حالا که انتخاب کردم (حداقل در این مقطع زمانی خاص ) سعی می کنم خودازاری نکنم . از اتفاق دوستان به قول تو فرنگی هم دارم و ادمای اونوری که نه تنها از بردن نام کشورم خجالت زده نشده ام بلکه به این فکر کردم که اگه قراره طرف منو با چوب جماعت حکمران بر سرزمینم داوری کنه همان بهتر که ............. . شرمنده تو حق داری که حسی کاملا شخصی رو در وبلاگت بنویسی اما باز هم تاکید می کنم با بخشی از نوشته ات موافقم اما فکر می کنم وقتایی که احساساتی میشی خیلی تند میری .
خیلی تلخه :(
کاش میشد امیدی داشت.
salam aziz jan,ma ham dar in rozmargihaye ghorbat asirim,,naweshte-at taskine aho darde salhayeman shod
ميدونم عزيزم هيچ چيزي بداز تر از دوري از خواهر و برادر و پدر مادر نيست...
می دونم چی ميگی
دوری تلخه!مثه همیشه
تازه شدی من!همه دارن دونه دونه به اون میپیوندن ولی من هنوز امیدوارم به ایران!
مي فهمم..من هم عزيزانی دارم که کوچ کردند و حتی ديگه پا به اين زمين گرم نشسته ی جمهوری اسلامی نگذاشتند و نمی گذارند...
به قول انار جاشون سبز...
نگرانی رفتن.........
دلشوره دوری............
وبغضی که وقتی مادرت می گوید : فکر رفتن ات دیوانه ام می کنم.
وخستگی از سالن پروازهای خروجی
واضطراب از انتظار سالن پروازهای ورودی
چقدر این سرزمین رویایی ، رویاهایمان را به بازی می گیرد و دور می کند... یا می کنند...
نمی دانم
Dr. jan age baghali sare koochatoon sobh behetoon shir nemide, bekhda az jomhouri eslami nist. har modeli dige ham ke sare kar bashe, bazam hamine. vaghti khodemoon dorost shodim, onvaght hame chiz dorost mishe.
من اینو از همسایه مون یاد گرفتم. شاید همسایه مون همشهری شما بوده. فکر کنم شیرازی بودند. شما هم شیرازی هستید؟
آه! که اين حکايت دوری و رفتن و مخلفات هيچوقت قديمی نمی شه. داغی يه که هميشه تازه می مونه.
منظورم ميفهممت بود
;-))
مي فهمتت...از اين فاصله ها بيرارم و جملاتي رو که گفتي، منهم روزي ۱۰۰ بار مي گم.
جاشون سبز.
راستي انار جان، همشهري مايي؟؟
جاش سبز باشه.
عیبی نداره مثل همیشه که در داخل کشور همه گند زدند و معجزه این ملا و اون ملا رودیدند ..مدتی بعد هم پشیمون شدند و همه کاسه کوزه ها بر سر کسانی خراب شد که از اول به معحزه اعتقادی نداشتند !
این لینک رو بخون شاید چیزهائی دسنگیرت شد ....
http://home.c2i.net/hasanagha/tahrim/
موفق باشی