مطلب برونکا رو خوندم هجوی بر اکثريت فمينيسم وبلاگی بود بد نبود بعضی جاها هم واقعا با حقيقت مطابقت داشت! کسی که به قضاوت ميشينه بايد در مقام قضاوت باشه و بتونه عدالت رو اجرا کنه! شما که جای خود داری! وقتی تونستی عدالت رو واقعا رعایت کنی نقد عادلانه انجام بده دوست عزیز

تنها خوشحالم که خيلی خوب با هم بحث می کنيد اين خودش نشانه خوبيه؟

اسم وارد نشده است:

گاه می انديشم اسير واژه ها شده ايم و گويی با واژگانمان می ستيزيم .اما در معنا همگان هم کلام و هم مقصوديم.با معلول می ستيزيم و ( علت يا علل) را رها می کنيم. کاش کمی به دردهای مشترک می انديشيديم و به بيان نکوتر به مرهم اين دردها .
پايدار باشيد در راه يافتن.

خوندمت و با قسمت حق برابری شما کاملا موافقم.

من، تو و ديگران
اين يعنی همه ی ما !

سرزمین رویایی:

برونکا جان :
من مهر جهان سومی بودن را بر سر تو نزدم. من منظورم همه ی خودمان بود. نه تو . بلکه خودم و دیگران.
اینکه نسخه برای دیگران نپیچیم هم مخاطبش توی خاص نبودی. منظورم همه بودند نمی دونم چرا تو برداشت کردی با تو ام؟ نه! من آن را به صورت کلی گفتم :)

خط چشم رنده شده رو توهين تصور کردی؟ نکته ای که بیشتر به طنز می ماند تا توهین. جالب شد که موارد اشاره شده ی دیگرم را توهین تصور نکردی.شاید تو هم مثل خیلی ها صحت موارد دیگر را در رفتار بلاگر های فمینیست دیده بودی و ترجیح دادی در مقابلش سکوت کنی تا انتقاد.
پست جديدم رو هم به سخنرانی های حکومتی تشبيه کردی چون فکر می کنی از دشمن خيالی حرف می زنم. شاید به نظر تو دشمنی که هویت اصلی اش نا مشخص باشد می تواند هم خیالی باشد هم من درآوردی.
راجع به دستور فيلترينگ هم از "دوستان وبلاگ نويس" نام بردم نه از "فمينيست". از کس خاصی اسم بردم که به اختلاف اندازی در بلاگستان متهمم کردی؟.
برای ابراز وجودم هم به قول شما به کسی نپريدم، پريدنی در کار نبود دوست من.کسانی که جنبه ی انتقاد، آن هم از نوع طنزش را ندارند همان کسانی هستند که به قول خودت صبر و حوصله و متانت ندارند . اینها همان هایی هستند که به خاطر روحیه انتقاد ناپذیری بنا بر نظر خودت بايد اهدافشان را قاب کنند و بکوبند سردر وبلاگشان.
مهر جهان سومی بودن را هم چند بار بر من زدی در نهايت هم خواستی برای کسی نسخه زندگی نپيچم!بگذار يک بار هم من پتک جهان سومی بودن را بر سرت بکوبم! تو که آزادی را مجازی و در دنيای سانسور شده ی اينترنت تعريف می کنی بايد هم انتقاد کردن را پيچيدن نسخه زندگی و ادعای عقل کل بودن فرض کنی

فمنيسم تا زما نی که همه چيز را در بدنه ی خود تعريف می کند به هيچ جا نمی رسد . برای نمونه به سيل عظيم زنان و دختران بی سواد و خانه نشين پر حرف نگاهی بيندازيد . که حتی کوچکترين تعريف بيو لوژيکی از زن ندارند .

سرزمین رویایی:

پویا جان:
به نوشته ات لینک دادم. من هم مثل تو فکر می کنم اینکه فمینیست ها بیایند اینجا و برداشتشان را بنویسند کمک می کند که ذهن همه ی ما در مورد این واژه روشن شود. اصلن اختلاف در جایی است که دو طرف برداشت غلطی از تفکرات هم دارند و همین بانی همه ی این ماجرا هاست.

سرزمین رویایی:

پانته آ جان :
من از نوشته های ضد فمینیستی آخرینش را که متعلق به برونکا بود انتخاب کردم و نقدش کردم. در مقابل از فمینیست ها هم انتقاد هایی داشتم و نوشتم. یکی هم این بود که آنها باید تعریفشان را از نظر خودشان حتا مشخص کنند. باید بگویند ما دنبال چه هدفی هستیم. آن وقت کسانی مانند برونکا برای آنها اهداف غیر واقعی نمی سازند چون خودشان اعلام کرده اند قبلن که برای این اهداف مبارزه می کنند نه چیز دیگری.

سرزمین رویایی:

سورئالیست عزیز: بله می خواهم برایم دلیل و مدرک بیاری.
من هم دوست برونکا هستم و هم گلناز و فرناز آیا فکر می کنی دشمنی دارم با ایجاد این بحث؟
فقط خواستم مرزها مشخص بشه. هر کس تعریف اش را از فمینیست بکنه و کسی از ظن خودش یار کسی نشه. من شعار داده ام؟ من برونکا را نقد کردم. نوشته هایش را که هنوز هم موجود است . من مقابل نوشته هایش نقدش را نوشتم این شعار است؟ در مقابل فمینیست ها را هم نقد کردم. فکر نکنم یک طرفه به قاضی رفته باشم چون اصلن قاضی در کار نیست. ما قضاوت نخواهیم کرد. من دنبال رفع این سوتفاهم ها هستم فقط همین.

ali:

به نظر من حتي نبايد در مورد برونكا و نوشته اش زياد نوشت و بال و پايينش كرد . فحش دادن و زشت حرف زدن هم جزو حقوق آدمهاست . همونقدر كه از تخريب گلناز متنفرم . از تخريب برونكا هم متنفرم . (البته منظور اين نيست كه تو اينكارو كردي ). اين نوع ادبيات تخريبي (و حتي تحبيبيش!) و مواجهه با هم (دوستانه يا خصمانه اش مهم نيست!!)،ريشه در همان ذهنيت قبيله ايمان دارد . خانه از پاي بست ويرانست جانم . نگران وبلاگستان نباشيد . در اينجا به سبب همان آزادي انتخاب كه گفتيد و نيز به سبب ماهيت استبداد گريز فضاي نت آنكه حرف حساب ندارد با يك كليك از ميهماني صفحه مانيتور ما خارج ميشود .و با گذشت زمان خودش به حذفش دامن ميزند مگر كه بخواهد چيزي بگويد كه خواهاني داشته باشد . خواهان حرف حساب بودن اينجا سخت نيست . با يك كليك سره و ناسره را ميتوان جدا كرد ... در هر حال آنچه نوشتيد خواندني بود.

پانته آ عزیز،‌من فکر می کنم با تعریف اینکه موضوع بحث چیست،‌تکلیف این انتقاد ها هم تا حدود زیادی معلوم می شود. یعنی معلوم می شود که تا کجا انتقاد است و تا کجا انعکاس اختلافات بیرونی. من هم با یکدست کردنها و عمومیت دادن ها موافق نیستم. مسلما با تعریف X و ِِ Y از فمینیسم، معلوم نیست که تعریف ما کامل یا درست باشد. اما بالاخره برداشت ما را روشن می کند. بعنوان یک مدافع حقوق زنان و با برداشتهای فکری خودم از فمینیسم، فکر می کنم تا به حال بیشتر به آنچه پرداخته شده این است که "وضع مطلوب" چه نیست. کمتر این به بحث آمده که این "وضع مطلوب" چه هست. بیشتر انتقادها هم از همین جا شروع می شود. راستش با این بحث، خود فمینیست ها هم می توانند برداشتهایشان را محک بزنند.
پویا

اشکال کار اينه که همه گناه يک يا ده يا صد فمينيست رو به پای فمينيسم مينويسيم. توی همين وبلاگستان اين همه آدم طرفدار حقوق زن هست که آدم واقعا از خوندن وبلاگشون لذت ميبره. مثل سيما شاخساري٬ مهر انگيز کار٬ شادی صدر. در مقابل يک سری آدمها هم هستند که تا از چيزی آزرده ميشند به قول اين دوستمون چشمشون رو ميبندند و دهنشون رو باز ميکنند. اکثر متنهاشون بيشتر از هرچيزی برخورنده است و عکس العمل منفی ايجاد ميکنه...ممکنه خودشون فکر کنند که دارند تابو شکنی ميکنند اما بايد ديد هدف طرف از ايجاد اين وبلاگ چيه. اگر برقراری ارتباطه که قطعا دارند شکست ميخورند. اينو من با ايميل به يکيشون صراحتا گفتم. اينطوری حرف زدن اب در هاون کوبيدنه. اما مشکل تو و برونکا و حتی اين دوستمون پويا (در نظرش اینجا البته)اينه که ميخواهيد رفتار٬ گفتار و افکار چند نفر رو به يک طيف عظيمی از آدم تسری بديد. اين کار غلطيه...اگه فلانی به ايران گفته مستراح پس همه فمينيستها ترشيده و ضد مرد و متظاهرند... «اين فمينيستهای وبلاگستان بياند و تعريف خودشون رو از اين واژه بنويسند» خوب حالا اگه تعريف فرناز و گلناز و پرستو و سيما و فرناز و مهرانگيز کار با هم يکی نبود ميخواهيد راجع به فمينيسم چه نتيجه گيری ای کنيد؟ يا اصلا اگر يکی بود از کجا حجت شده که فهم اين تعداد محدود آدم فهم درستی از فمينيسته و اين تعداد آدم در واقع تعريف کننده جانوری به نام فمينيست هستند؟ که بتونيم هرکاری٬ کلامی٬ فکری که از اينها سر زد رو به تمام افراد تسری بديم. دوستمون برونکا به جای نقد (بخوانيد توپيدن) به کل فمينيسم و فمينيست ها بهتر بود يک پست مينوشتند :« نقد يک فمينيست: وبلاگ گلناز» و اگر انتقادی داشتند با صراحت به همين آدم ميکردند...همين صدق ميکنه برای همه...رفتار يک آدم رو بايد بشه نقد کرد بدون اينکه اينطور به کلی گويی بيفتيم...تو هم دچار همين مشکل شده ای...اول رو خوب شروع کرده ای...از نقد برونکا اما بعد به کلی گويی افتاده ای...«به گمانم گروه فمینیست عزیز بلاگستان باید اهدافش را مشخص کند. در قاب کند بزند بالای بلاگش. باید مشخص شود آیا فمینیست ها دنبال برتری حقوق شان بر مردها هستند یا برابری؟ »...

سورئاليست:

فدای تو بشوم: تو بیشتر از اینکه نقد کنی ؛ شعار داده ای. تو از کدام روابط با اطلاع هستی که حالا آنرا به برنامه هویت شبیه میدانی و دورغ میپنداری؟ میخواهی برایت ۱۰ ها دلیل و مدرک بیاورم؟ ما در دنیای واقعی هم با بعضی بلاگرها ارتباط داریم و همین ارتباط خیلی از مسائل و روابط پنهانی را آشکار کرده است. برخلاف نظر برونکا میگویم سکوت باید کرد. به همین دلیل هم حتی دلیل رفتنم را هم نگفتم. اما شما و بعضی دیگر هم که از خیلی مسائل بی اطلاع هستید لطفا یک طرفه به قاضی نروید...شاید دست کم کمی مراعات شود به حال من و امثال منی که سکوت کرده اند و......

کاملا منطقی ٬ به جا و درست.

شايد از اينجا روزنه ای باز شه تا هم فمينست ها خودشونو تعريف کنن و هم از خودشون دفاع کنن.

از نقدهای خاله زنکی متنفرم...

سرزمین رویایی عزیز سلام. درباره ی برخوردهای وبلاگ نویسان در مورد فمینسم حدود سه هفته پیش مطلبی نوشتم که می دانم خوانده ای. آدرسش را در پایین هم می نویسم. متاسفانه مثل اینکه هنوز مطلبی تازه است. به نوشته ای که لینک دادی رفتم. در مورد فمینیسم وبلاگستان حالا که برون کا این انتقاد را کرده فرصت خوبی ست که فمینیستها تعریف خودشان را از این واژه بنویسند. اینطور فکر می کنم می شود یک بحث سازنده که خودت هم اشاره کرده ای. تا اصلا معلوم شود که انتقاد برون کا و دفاع مخاطبانش از چه چیز بوده در حاشیه هم بگویم که حس می کنم بعضی دوستان همدیگر را بیشتر از این دنیای مجازی می شناسند و این به نوعی راهی برای "حل اختلاف" هم هست. شاید هم من اشتباه می کنم. آدرس نوشته من:
http://www.pouyashome.com/weblog/archives/000397.html
شاد باشی
پویا

هميشه گلناز رو خوندم و اينبار هم برای اولین بار نوشته برونکا...نظری که نوشتید برای برونکا و کسانی که برونکايی فکر ميکنند رو اميدوارم با دقت بخونند چون حرف حقه و منطقی .
اين روش توهين به فمنيست بی شباهت نیست به جک هايی که ما ايرانيها برای هموطنهای شهرهای مختلف ميگيم و بهش ميخنديم چون به قول شما ( يا عباس معروفی )‌ يادمون رفته موضوع ايرانی و با شرافت و عزت نفس زندگی کردن يک ايرانيه .

سرزمین رویایی:

ندا جان:
با تو موافقم که کلمه های هر کس در نوشتارش بیان کننده ی تفکر اش است

يه نکته هم اينکه آدم بايد بدونه راجع به چی داره حرف می زنه. اگه من می خوام راجع به آدمهايی حرف بزنم که با آرايش حداقل با ماسک دائمی کردنش مخالف هستن نميام از خط چشم رنده شْده حرف بزنم، مگر اينکه فقط بخوام يه چيزی گفته باشم خودم رو خالی کنم اونوقت دهنم رو باز می کنم و چشمام رو می بندم.. البته به طور مثال گفتم، من خودمو سعی می کنم اينجوری پايين نيارم و به حرفهام سعی می کنم دقت کنم.




Blog Design Studios