الان لينك مصاحبه ي عباس عبدي رو ديدم ، بي درنگ ياد منطق و گزاره ها و ويتگنشتاين افتادم . تو منطق گزاره ها رو اول از جهت "معني" دار بودن مورد بررسي قرار ميدن و بعد سراغ "صدق و كذب" اونها ميرن. الان هم همينه انتخابات ما تو آزمون "معناداري" سربلند بيرون نمياد كه بخوايم روي اين قضيه بحث كنيم كه راي بديم يا نه!

سرزمين رويايی:

پرگلک جان:
هيچ وقت اين همه ميسر نمی‌شود. هميشه هر کس همانطور که فکر می‌کند عمل می‌کند. اميدوارم فردا شما اکثريت داشته باشيد و بازی‌تان را ببريد.

ببين اين «نه» بزرگ گفتن وقتی فايده داره که «همه» اينکارو بکنن! نه کسايی که رای دادن رو وظيفه الهي شون می بينن! اين وسط «نه» گفتن تو و همفکران تو باعث ميشه انتخاب بقيه توی پاچه ما هم بره و تاوان و بهاش رو هم ما ها بديم!

سرزمين رويايی:

محسن جان:
به راه حل فکر نکردم. شايد هم وظيفه‌ی من نباشد. آدم‌های سياسی بايد بنشينند و بحث کنند و به نتايجی برسند. من صرفن با توجه به شرايط موجود تصميم برای رای دادن يا ندادن را می‌گيرم .

سرزمين رويايی:

گناهکار عزيز:
آنچه در اون پست نوشتم کارهای زشتی نبودند. مثل دو تا مويايل داشتن. اما چيزهای بودن که در ايرانی‌ها بيشتر ديده می‌شدند. اين تحريم هم با اين انتخابات غيرآزاد و فرمايشی جزوی از زندگی گروهی از ايرانيان شده و قبول دارم که فردا عد‌ه‌ای از ايرانيان ايرانی‌بازی کنند و کنم و رای ندهيم.

راه حل؟

آزاده:

ما رای نمی دهیم

ما در انتخابات رای نمی دهیم.


ما به قتل و غارت در کشورمان رای نمی دهیم.

ما به زندانی شدن انسانهای بی گناه به خاطر افکارشان رای نمی دهیم.

ما به استبداد و ظلم و زور و جهل رای نمی دهیم.

دست به دست هم دهیم و با رای ندادن در این انتخابات غیر انتتخابی یک نه بزرگ به نظام استبداد بگوییم.

اسم وارد نشده است:

به نظر من در حال حاضر نه رای دادن و نه تحريم کردن حاصل خيلی مشخصی در بر نخواهد داشت. فقط به نظر من داريم برای تصميمی که حداکثر ۱۰-۲۰ درصد تاثير دارد بحث می کنيم. اما من به شخصه از اقدام سلبی بدم می آيد به نظرم بايد نه را واضح و روشن گفت و دانست که اين نه دارای همان وضوح و روشنی است که ما می خواهيم. به نظرم با رای دادن اوضاع می تواند اندکی بهتر شود فقط اندکی. با رای ندادن هم به هر حال نظام تحت فشار بين المللی قرار خواهد گرفت (البته توجه کنيد که در کشور ما ده ميليون رای بالقوه وجود دارد همان آرای مشهور ناطق نوری) اما تاثير رای ندادن به نظرم خيلی خيلی کم است نمی گويم بی تاثير است. آخر آدم بايد در قبال رفتار سلبی يک آلترناتيو داشته باشد.

شما می‌فرمایین که: «اینکه تبديل به تحريمی شدم در اثر در جريان بودن افکارم هست که ثابت نبودند. تغيير کردم و حالا تصميم گرفتم رای ندهم»
خب٬‌ اصلن مشکلی نیست٬ هر کسی مختاره که هر تصمیمی که دوس داره بگیره٬ بحث اینجاست که٬ شما توی اون پست٬ تحریم کردن رو گذاشتی کنار یه‌سری عمل زشته دیگه و تقریبن به تحریمی‌ها توهین کردی٬ انصافن فکر نکردی شاید همین تغییر در افکار و نتایجی که تو امروز بهشون رسیدی٬ یه‌نفر دو سال پیش بهشون رسیده باشه؟

خلاصه اینکه٬ وقتی می‌خوای یه طیف گسترده از مردم رو بکوبی٬ جوری بکوب که راه بازگشت داشته باشی٬ چون ممکنه خودتم یه‌روزی به همون طیف بپیوندی.

موفق باشی.

سرزمين رويايی عزيز، کاملاً حس دلزدگی از «سيکل معيوب» را درک می‌کنم.
من فکر می‌کنم اصلاح‌طلبان و خاتمی به دليل همان رفتارهايی که گفته‌ای و چه خوب گفته‌ای (ارجحيت حفظ نظام به منافع ملی و ترسيدن و سکوت کردن و ...) بيش‌تر از يک‌بار يک «نه»ی بزرگ از جامعه شنيده‌اند. همين که آقای معين چهار ميليون بيش‌تر رأی نياورد يا در انتخابات شوراهای شهر دوم هم در تهران با عدم شرکت مردم رأی نياوردند، پيام مهمی به آن‌ها داد که رفتارهايشان به هيچ‌وجه مطلوب رأی‌دهندگان اصلی‌شان نبوده.
من فکر می‌کنم حالا نوبت «نه گفتن» به اصلاح‌طلبان نيست. مدتی است که آن‌ها سر کار نيستند. به علاوه اصلاح‌طلبان در اثر اين حوادث گره‌ی اصلی را در کارشان فهميده‌اند، گره‌ی اصلی (رهبر) هم شمشير را برايشان از رو بسته است. اين‌ها را از مصاحبه‌ی اخير بهزاد نبوی می‌توان فهميد يا بيانيه‌ی مشارکت که بر عکس حرف صريح رهبر، تحصن را کاری افتخارآميز می‌داند.
مسأله اين نيست که مجلس چه کارهايی می‌تواند بکند. مسأله اين است که بر خلاف نظر رهبر، راه را برای دولت «هموار» نکند و کمی ناهمواری و مخالفت آشکار ايجاد کند.
به نظرم اين انتخابات، اگر رأی ندهيم، آخرين انتخاباتی است که به آدم‌هايی که حتی احتمال دارد مسير کارشان را ناهموار کنند، اجازه‌ی شرکت می‌دهند.
در ضمن ممنون از لينک‌ات و توجه‌ات به نوشته‌ی من.

خواب بزرگ:

کجا منظورم بود

خواب بزرگ:

نه جان من !توهین کج بود؟ تازگی از یکی شنیدم خوشم آمد گفتم استفاده کنمش!

سرزمين رويايی:

خواب بزرگ عزيز:
اميدوارم اين مثال چهار‌پايت توهين به من و امثال من نباشد.
به گمانم نه بزرگ را با دلايل خودم با مقدمه و محکم گفتم. اما علتی دارد که نه تو دليل نه بزرگ من را درک می‌کنی و نه من دليل رای دادن تو را.
تجربه به من ثابت کرده در بحث‌های کامنتی اينگونه هيچ‌کدام از طرفين نظرش را عوض نخواهد کرد و بر عقايد خودش پافشاری می‌کند و آسمان به زمين می‌دوزد که همين درست است که من می‌گويم.
برای همين بحث کردن بی‌فايده است. اما من کاملن به دلايل شما احترام می‌گذارم و اميدوارم در راهتان موفق باشيد. خيلی سخت بود که می‌خواستم از هر دو طرف برای خودم دليل بتراشم که چرا بايد رای داد يا رای نداد. فکر می‌کنم تنها کسی بودم که از طرف هر دو گروه با دليل‌های مخصوص خودشان نوشتم.

سرزمين رويايی:

گناهکار عزيز:
من خوب يادم هستم چه نوشتم. برای همين در ابتدای پاراگراف سوم گفتم که تا چندی قبل انتخاباتی بودم.
اینکه تبديل به تحريمی شدم در اثر در جريان بودن افکارم هست که ثابت نبودند. تغيير کردم و حالا تصميم گرفتم رای ندهم. اين ايرانی بازی برای کسانی که در ايران زندگی می‌کنند گويا اجباری است.
و در آخر کی و کجا من اظهار روشنفکری کرده‌ام؟ من؟ هميشه گفته‌ام من يک پسر عادی هستم که در سرزمين رويايی زندگی می‌کنم. همين. نه روشنفکرم نه نويسنده نه شاعر نه عکاس نه موسيقيدان.

در اين باره چيزی در بريد باد صبا نوشته ام. خوب است برايم که بخوانيدش.

ببین رویایی جان٬ یکی از دلایل ناسازگاری بنده با روشنفکرنماهایی مثه شما اینه که همیشه حق به‌جانب صحبت می‌کنین٬ بعدشم به‌راحتیه آب‌خوردن زیر حرفتون می‌زنین٬ یادته یه پست داده بودی با عنوان «ایرانی‌بازی»؟ اونجا نوشته بودی: «ایرانی‌بازی یعنی بحث سیاست که می‌شود از اوضاع خراب ایران بنالی و موقع انتخابات در اول صف تحریمی‌ها بایستی»
حالا چی شده که خودت از شرایط می‌نالی و می‌خوای تحریم کنی و می‌گی: «با رای ندادن می‌شود یک نه بزرگ را سر همگی‌شان فریاد زد، اما با رای دادن تنها این سیکل معیوب را تکرار می‌کنیم»

دقت کن که بحث من سر تحریم کردن یا نکردن نیست٬ بحث من سر یک بام دو هوای شما و امثال شماست!

اولن که بلانسبت مگر چهارپایی مغزم را گاز گرفته که رای ندهم.معلوم است که می دهم.هم این بار هم همه دفعات مشابه که تحریم کردن نتایج خطرناکی دارد.
گفتم خوب آمدی یعنی خب نسبتا بی طرفانه حرف دل دو طرف را زدی.
اما چه بحثی وقتی بی مقدمه پای نه بزرگ را وسط می کشی.بحث کردن اصول و قواعد دارد پسرم.منطق دارد.شعر که نیست. مه به قدر کفایت درباره دلایلمان گفتیم .اما شما که رد نکردید.یا حرف تازه ای نگفتید. بعله اینطوری هاست.
پ ن : 150000

راستی در مورد دستاوردهای مجلس ششم الان حضور ذهن ندارم ولی با یه نگاه سلبی می شه گفت یکی از دستاوردهای عظیمش مثلن مطرح نشدن لایحه ای مثل لایحه ی حمایت از خانواده بود! یا مثلن این که نماینده ای اون جا برنداشت ته لیوان آب خاتمی رو بخوره که تبرک بشه یا کسی نگفت روسپی ها رو باید دار زد یا لایحه بودجه ای که مصارف مذهبی ش صدبرابر شده بود اون جا 5 روزه تصویب نشد. بازم می گم به نظر من واسه حرکت ساده و کم هزینه ای مثل رای دادن خیر نرسوندن پیش کش، شر نرسوندن مجلس کافیه.

با این آقا یا خانم اسم وارد نشده است موافقم. چه کسی به نه گفتن ما اهمیت می ده؟ به قول ابراهیم نبوی 70% قدرت های دنیا نامشروعانه سرکارند و احتمالن از نه ی مردمشون هم خبر دارند ولی به جایی شون محسوب نمی شه! بعد هم به نظر من رای دادن کل فرآیندش بی نهایت ساده و بی دردسر و بی زحمته و خلاصه می شه در دو دقیقه از خونه تا نزدیک ترین حوزه رای گیری رفتن. بیل که نمی خواهیم بزنیم که توقع تغییر عظیم و مهمی رو داشته باشیم. واسه شخص من اگه نتیجه ی رای ام فقط این باشه که یه نماینده، فقط یکی به یه سیاست غلط دولت تذکر بده یا یه کتاب اضافه تر از اونی که حالا، محوز بگیره، کاملن کافیه و می ارزه.
نظر شما هم البته بسیار محترم است به ویژه که خوشبختانه همه ی دلایلی که برای رای دادن آورده می شه می دونی و تصمیمت آگاهانه است.

برای نظرت احترام قائلمِ،‌ فقط باز تکرار می کنم که: ۱- رای ندادن هيچ چيز را بهبود نمی دهد،‌ بهترين مثالش هم انتخابات رياست جمهوری،‌ حکومت هيچ نيازی به رای من و تو ندارد. اما رای دادن تاثيرات مثبت دارد،‌ هرچقدر هم که مورچه‌وار باشد، خیلی خوب است مزایای قهر را و این نه گفتن را صریح بگویی،‌ این مشت چگونه و به کجا خواهد خورد؟ ۲- سيکل معيوب به هيچ روش غير دموکراتيکی متوقف نمی‌شود، ولی ادامه‌ی روند غرق شدن ممکن است همه چيز را از هم بپاشد، به هزينه‌اش فکر کرده‌ای؟ ۳- به خاتمی کم لطفي‌کرده‌ای بسيار،‌ خاتمی با احمدی‌نژاد يکی بود؟ تلاشهايش بی تاثير بود؟ من و تو بعد از خاتمی با حقوقمان آشنا نشديم؟ نفهميديم که چه بايد بخواهيم؟ خاتمی لب تیغ حرکت می‌کرد چون ترس از فروپاشی داشت، ترسی که من امروز درک می‌کنم، ترس دارد سپاهی که با فانتوم از افتتاح فرودگاه مسافری جلوگيری می‌کند. وزارت ارشاد خاتمی با امروز يکی بود؟ کتابهايی را که بيرون آمد و روزنامه‌هايی را که هرچند کوتاه مدت مجوز گرفتند فراموش کرده‌ای؟ امنيت اقتصادی کشور با امروز يکی بود؟ ديپلماسی خارجيمان اين بود؟ شما را به خدا خاتمی را قربانی اين تصميم‌گيری نکنيد،‌ اگر می‌کنيد منصف باشيد. ۴- وضعيت فعلی فقط و فقط ناشی از خطای بزرگ تحريمی‌ها در دو انتخاب قبلی بوجود آمده، اگر کسی آمده بود که جا پای مجلس ششم يا خاتمی می‌گذاشت،‌ هرچند پرخطا و با اشتباهات بسيار،‌ هرکس که بود،‌ يک قدم به جلو محسوب می شد،‌ اما حالا عقبگرد کرده‌ايم و اين عقبگرد با قهر کردن تداوم خواهد يافت.

اسم وارد نشده است:

The thing is who cares about NO, do not think they already know our opinioin?

سرزمين رويايی:

خواب بزرگ جان:
معنی خوب آمدی يعنی چی؟ قبول داری؟ هنوز می‌خواهی رای بدی؟ قرار بود بحث کنيم که :دی
با يک خوب آمدی تمام کردی هان ؟ :)

sun:

akhe in mamlekat ke be raie man o to kari nadare. un bala hame chiz malume. ma ham ye mosht arusake khaime shab bazi dige!

خواب بزرگ:

تا قبل از پاراگراف آخر را خوب آمدی رفیق! اما این که یکهور چطور یک "نه بزرگ" از گزارش ات بیرون آمد ما نفهمیدم!

من که رای نمیدم! رای دادن یعنی رای مثبت به جمهوری اسلامی!!!پس وقتی آدم مخالف این حکومته،نباید بهش رای هم بده.




Blog Design Studios