اسد جان درست کردم :)
سلام، ممنون که از من یادی کردی ولی آن شعرم که سالهای جوانی سروده ام چنین است
وقتی بلوط تداعی جنگل نیست
سلاله ام در عبور کاهلانه تاریخ
خون و خنجر را مرور می کنند
ومن که صبورترین مرد تبارم بودم
تعزل عارفانه چشمانت را پذیرا شدم
man montazere poste talayiam no matter what happens...
دوست عزیز قدیمی مرسی از دست چین نوشته من هنوز وبلاگ انگلیسی ام هر روز آپ دیت میشه ولی زاستش دیگه حوصله فارسی نوشتن و وقتش روندارم ! روزهای شادی برایت آرزو میکنم و همچنان خواننده وبلاگ قشنگت هستم .. راستی هنوز ایران هستی !
با مهر و دوستی