وای! الان حالت خوبه؟ من هم جند سال پيش حادثه ای شبيه به اين رو داشتم. مثل سينما۲۰۰۰ میمونه :)
میخواستم ازت بپرسم کجايی و چرا از خودت نمینويسی. نوشتههای خودت، نه نقل قول وبلاگای ديگه. البته تست کنکور رو نديده بودم. خب مثل اينکه باز برگشتی. خوشحالم.
مواظب خودت باش تو رو خدا.
من هم در یکروز بارانی با یه پیکان قراضه به دره سقوط کردم. نمیدانم ماشین چند بار غلط خورد ولی در آن لحظه های کوتاه مرگ را بخوبی لمس کردم. هیچ اراده و توانی در خود نمیدیدم حتی جیغ زدن را. احساس عجیبی بود. شاید این اتفاق فقط یکبار در زندگی هرکس رخ دهد ولی سالها اثراتش را لمس خواهد کرد. بنظر من این یک موهبت است که آدم مرگ را یکبار لمس کند و به دنیا بازگردد.
شاد و سلامت و موفق باشید
فاصله ی مرگ تا زندگی کمتر از يک پلک زدن است.فهميدن اين فاصله که هنری نيست مهم تغييری است که بعد از اين حادثه بايد بکنيم.در مورد پست پايينی بايد بگم کاملا باهات موافقم اما چه فايده که اين موافقتها که کم هم نيستند به دردی نمی خوره.کو گوش شنوا برای اين همه ...
مواظب خودت باش
هميشه رانندگی ريسک داره و خدا همراهت بوده :)
مراقب باش . حالا الان خوبی؟
سلام. خدا رو شکر. از پست تست کنکورت خيلی حال کردم! خيلی خيلی باحال بود.
سلام
خدا رو شکر که خدا رحم کرده و بخير گذشته
انشاا... که هميشه سالم باشيد و بلا از شما دور
من هم حسی غریبی بهام دست داد. خیلی غریب. خوشحالام که به خیر گذشت عزیزم،
خوب و سلامت باشي
خوشحالم.
مرگ گاهی خيلی ملايم زندگی رو در برميگيره .خوبه که تو سريع ردش کردی در اوج زندگی:)
زنده باشی عزیزم. خدا بد نده. زنده باشی و پاینده.
کاش سقط شده بودی.